
معرفی کتاب صراط
- نویسنده : علی صفایی حائری
- ناشر : انتشارات لیله القدر
در این مقاله از کتابخانه انصار به معرفی کتاب صراط میپردازیم.
کتاب صراط که در ۱۱ بخش نوشته شده است، دربارهٔ سورهٔ حمد است. نویسنده «حمد» را مادر قرآن نامیده و میگوید قرآن از این سوره متولد شده است.
درباره سوره حمد :
نام دیگر سورهٔ حمد سورهٔ فاتحه است. این سوره نخستین سورهٔ قرآن کریم، ملقب به امالکتاب و از سورههای «مکی» است که در جزء یک قرار دارد. این سوره از سورههای «قصار» است که در عین اختصار، بنا بر روایات، در معنا بزرگ و اساس قرآن است. سورهٔ حمد در نمازهای واجب و مستحب خوانده میشود و محتوای اصلی آن، توحید و سپاس خداوند است. گفته شده است که نزول این سوره باعث عدم نزول عذاب بر امت اسلام خواهد شد. خواندن سورهٔ حمد در رکعت اول و دوم نمازهای واجب و مستحب، واجب است. خواندن این سوره بر بالین بیمار و هنگام گذاشتن مرده در قبر مستحب است.
بخشی از کتاب صوتی صراط :
هنگامی که میخواهی، نقطههای ضعف خودت را بشناسی و بر روی آن کار کنی، هنگامی که میخواهی در کشاکش مبارزه و جهاد، از وابستگیها و علاقهها، آزاد شوی، در این دو مرحله تو قدر بلاء را میشناسی.
بلاء، فتنه و امتحان، این دو خاصیت را دارد: هم نقطههای ضعف تو را نشان میدهد و هم از وابستگیها و دلبستگیها آزادت میکند. تویی که فهمیدهای از تمامی هستی بزرگتری، مادامی که از دوست، از خویشان، از خودت و از ثروت و ریاست و از دنیا ضربه نبینی، این فهم در دلت گل نمیدهد و شکوفه نمیآورد و علم الیقین تو به عین الیقین نمیرسد و پیش نمیرود، حتی ریاضتهایی که خود میسازیم و ورزشهایی که خودمان شروع میکنیم این دو خاصیت را ندارند. تو نمیتوانی برای خودت جراح خوبی باشی. نمیتوانی دملهای چرکین را کاملاً فشار بدهی. بیشتر بازی میکنی. این اوست که میداند بر کجا فشار بیاورد و در کدام بزنگاه، تو را گرفتار کند. این است که باید بلاء را از بالا بفرستند. و این است که با تاکید میگوید:
«ولَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الاَْمْوالِ وَ الاَْنْفُسِ وَ الثَمَرات»
در یک مرحله با ترس؛ ترس فقر، ترس آبرو، ترس ذلت با این ترسها زیر و رو میشوی و در یک مرحله با خود گرسنگیها و هجرانها فشار میبینی و در یک مرحله با از دست دادن ثروتها و آدمهای محبوب، به کوره مینشینی و بالاتر از این همه، او میوهها و نتیجههای کارت را بر باد میدهد. یک عمر کوشیدهای، محرابی و مریدی و کلاسی راه انداختهای، رقیبی پیدا میکنی و میوههای کارت را در دهان دیگری میبینی. یک عمر کوشیدهای، درختی را از آب و گل بیرون کشیدهای و به بار رساندهای و میوههایش آن چنان شاداب چشمک میزنند و آنچنان قند در دلت آب میکنند که دلت نمیآید حتی دست بزنی، این میوهها را میگیرند و این گونه از ثمرات و نتیجههای کارت محرومت میکنند. و این امتحان سختی است. این بلاء بزرگی است.
امتحان و بلاء و فتنه همانطور که از اسمشان پیداست، محنت پذیرفتن و گرفتاری دیدن و در کوره نشستن است. و در این کوره است که پخته میشوی، که از خامی در میآیی و راه میافتی.
هزار خروار ادعا را نمیتوان با بحث و گفتوگو و تو بمیری و من بمیرم، درمان کرد. آنها که ادعای توحید و اطلاع از وجود ربطی چشمشان را گرفته، نمیتوانی از توحید و شرک برایشان بگویی که آنها از تو بهتر میدانند و از تو بهتر میگویند. اینها باید زیر فشار بروند و صدمه ببینند، فرزند دلبندشان و محبوب و نور چشمشان را زیر تازیانه ببینند و ظرفیت خود را بشناسند و عمق و حجم فاجعه را احساس کنند.