اورثینک چیست؟ | (Overthinking) یا نشخوار فکری
در این مقاله از کتابخانه انصار به تعریف اورثینک | (Overthinking) یا نشخوار فکری میپردازیم.
اورثینک (Overthinking) یا نشخوار فکری به حالتی گفته میشود که فرد به طور مداوم و بیش از حد به یک موضوع، مشکل یا تصمیم فکر میکند، بدون اینکه به نتیجهای مفید برسد. در این حالت، فرد ممکن است بارها و بارها سناریوهای مختلف را در ذهن خود مرور کند، به جزئیات بیاهمیت توجه کند و دچار اضطراب یا استرس شود. این فرایند میتواند مانع از اقدام عملی، کاهش تمرکز و افزایش احساس نارضایتی شود.
انواع اورثینک چیست؟
اورثینک (نشخوار فکری) را میتوان به دو نوع اصلی تقسیم کرد:
نشخوار فکری مربوط به گذشته (Rumination)
در این حالت، فرد بارها و بارها به اتفاقات گذشته فکر میکند، اشتباهات خود را مرور میکند و احساس گناه، پشیمانی یا نارضایتی را تجربه میکند. این نوع از اورثینک معمولا با افسردگی مرتبط است.
اضطراب بیش از حد درباره آینده (Worrying)
در این نوع، فرد بیش از حد در مورد آینده، تصمیمات و احتمالات مختلف فکر میکند و بدترین سناریوها را در ذهن خود مجسم میکند. این نوع اورثینک اغلب با اضطراب و استرس مزمن همراه است.
علت بروز نشخوار فکری در افراد
نشخوار فکری (Overthinking) به دلایل مختلفی در افراد بروز میکند که میتوان آنها را در چند دسته اصلی بررسی کرد (عوامل روانشناختی):
اضطراب و استرس مزمن
افرادی که دائماً نگران آینده هستند، بیشتر دچار نشخوار فکری میشوند.
افسردگی:
افراد افسرده روی تجربیات منفی گذشته تمرکز میکنند و بارها آنها را مرور میکنند.
کمالگرایی:
تمایل به بینقص بودن باعث میشود افراد بیش از حد درباره تصمیمات، عملکردها و آینده خود فکر کنند.
عدم اعتماد به نفس:
کسانی که به خودشان اطمینان ندارند، برای هر تصمیم یا رفتار خود دچار تردید و بازنگری مداوم میشوند.
اورثینک (over thinking) در محیط کار چیست؟
اورثینک در محیط کار به حالتی گفته میشود که فرد بیش از حد روی تصمیمات، وظایف، اشتباهات یا نظرات دیگران درباره عملکرد خود فکر میکند، بدون اینکه به نتیجهای سازنده برسد. این مسئله میتواند باعث کاهش بهرهوری، افزایش استرس کاری و حتی فرسودگی شغلی شود.
نشانههای اورثینک در محیط کار :
- تحلیل بیش از حد تصمیمها: ساعتها وقت گذاشتن برای انتخاب یک راهکار، حتی برای مسائل ساده.
- ترس از اشتباه و کمالگرایی: نگرانی افراطی درباره کامل بودن کارها و اجتناب از ارائه ایدهها به دلیل ترس از انتقاد.
- بازنگری مداوم ایمیلها و گزارشها: خواندن و ویرایش بیش از حد پیامها قبل از ارسال، از ترس قضاوت شدن.
- تمرکز روی اشتباهات گذشته: فکر کردن مداوم به خطاهای قبلی و احساس اضطراب از تکرار آنها.
- استرس درباره آینده کاری: نگرانی بیش از حد درباره عملکرد، ارتقای شغلی یا نظر مدیران و همکاران.
درمان نشخوار فکری
آگاهی از نشخوار فکری و پذیرش آن :
یکی از اولین قدمها در درمان نشخوار فکری، آگاهی از این عادت ذهنی است. وقتی متوجه شدید که در حال غرق شدن در افکار تکراری و منفی هستید، به جای سرزنش خود، آن را بپذیرید. پذیرش باعث میشود که بتوانید با آرامش بیشتری برای کنترل این افکار اقدام کنید.
مشغول کردن ذهن با فعالیتهای جایگزین :
قتی ذهن به یک موضوع خاص گیر میکند، بهترین راه این است که آن را با فعالیتهای دیگر مشغول کنید. ورزش، مطالعه، حل جدول، گوش دادن به موسیقی، نقاشی یا حتی یک پیادهروی ساده میتواند مسیر ذهن را تغییر دهد و از تکرار افکار منفی جلوگیری کند.
نوشتن افکار و تخلیه ذهنس :
گاهی نوشتن آنچه در ذهن میگذرد، میتواند کمک کند تا از شر افکار مزاحم خلاص شوید. سعی کنید هر روز چند دقیقه افکارتان را روی کاغذ بیاورید. این کار به ذهن کمک میکند تا از حالت درونی و تکراری خارج شود و شما بتوانید مسائل را از زاویهای دیگر ببینید.
تمرین ذهنآگاهی (مدیتیشن و تنفس عمیق) :
تمرینهای ذهنآگاهی، مانند مدیتیشن و تنفس عمیق، به شما کمک میکنند که توجه خود را به لحظه حال معطوف کنید. وقتی ذهن درگیر نشخوار فکری شد، چند نفس عمیق بکشید و روی دم و بازدم خود تمرکز کنید. این کار به آرامش ذهن و کاهش افکار منفی کمک میکند.
به چالش کشیدن افکار منفی :
بسیاری از افکار تکراری که در ذهن میچرخند، واقعیت ندارند یا اغراقآمیز هستند. وقتی ذهن شروع به نشخوار کرد، از خود بپرسید: “آیا این فکر منطقی است؟ آیا واقعا چنین اتفاقی خواهد افتاد؟” با این روش، ذهن کمکم یاد میگیرد که از الگوهای فکری ناسالم فاصله بگیرد.
گفتوگو با یک فرد مطمئن :
گاهی صحبت کردن با یک دوست صمیمی، خانواده یا مشاور میتواند به شما کمک کند تا از چرخش مداوم افکار در ذهنتان خارج شوید. شنیدن یک دیدگاه جدید یا حتی فقط تخلیه کردن احساسات میتواند تأثیر زیادی در کاهش نشخوار فکری داشته باشد.
مشخص کردن زمان برای فکر کردن :
به جای اینکه در تمام طول روز درگیر افکار تکراری باشید، زمانی مشخص (مثلاً ۱۵ دقیقه) را به فکر کردن درباره آن موضوع اختصاص دهید. وقتی زمان به پایان رسید، آگاهانه ذهن خود را به سمت کارهای دیگر هدایت کنید. این روش کمک میکند که کنترل بیشتری بر ذهن داشته باشید.
مراجعه به متخصص در صورت لزوم :
اگر نشخوار فکری شما به حدی شدید است که زندگی روزمرهتان را مختل کرده یا باعث اضطراب و افسردگی شده است، بهتر است از یک روانشناس یا مشاور کمک بگیرید. گاهی درمانهای شناختی-رفتاری (CBT) و دیگر روشهای تخصصی میتوانند بسیار مؤثر باشند.
تفاوت نشخوار فکری و وسواس فکری
تعریف کلی هر یک :نشخوار فکری به معنای فکر کردن مداوم و تکراری به یک موضوع خاص، منفی، بدون رسیدن به راهحل است. این افکار بیشتر حول اتفاقات گذشته، احساس گناه یا نگرانی درباره مسائل غیرقابل تغییر میچرخند. در مقابل، وسواس فکری شامل افکار ناخواسته و مزاحمی است که فرد را دچار اضطراب میکند و با انجام رفتارهای وسواسی (مثل چک کردن، شستشو یا شمارش) همراه است تا اضطراب کاهش یابد.
موضوع افکار و نگرانیها :
در نشخوار فکری، فرد بیشتر به خاطرات گذشته، اشتباهات یا مسائل احساسی و عاطفی فکر میکند. افکار حول محور پشیمانی، خودسرزنشی یا تحلیل بیش از حد یک اتفاق خاص شکل میگیرند. اما در وسواس فکری، افکار مزاحم به موضوعات خاصی مانند ترس از آلودگی، آسیب زدن به دیگران، یا نیاز به تقارن و نظم مربوط میشوند که غیرمنطقی و غیرقابلکنترل به نظر میرسند.
ماهیت کنترلپذیری افکار :
نشخوار فکری بهطور ناخودآگاه اتفاق میافتد، اما فرد میتواند با تمرین و آگاهی، ذهن خود را به سمت افکار دیگر هدایت کند. در حالی که در وسواس فکری، افکار بهطور ناگهانی و ناخواسته وارد ذهن میشوند و فرد احساس میکند که نمیتواند آنها را کنترل کند. این افکار معمولاً اضطراب شدیدی ایجاد کرده و فرد را وادار به انجام اعمال وسواسی برای کاهش اضطراب میکنند.
واکنش فرد به افکار :
در نشخوار فکری، فرد ممکن است احساس ناراحتی یا افسردگی کند، اما اغلب آن را بخشی از شخصیت خود میداند و تلاش خاصی برای متوقف کردنش نمیکند. اما در وسواس فکری، فرد از افکار خود به شدت ناراحت شده و تلاش زیادی میکند تا از آنها خلاص شود، اما معمولاً موفق نمیشود و ناچار به انجام رفتارهای وسواسی میشود.
احساس اجبار برای انجام رفتارهای خاص :
افرادی که دچار نشخوار فکری هستند، معمولا فقط درگیر افکارشان میشوند و رفتار خاصی برای کاهش آن انجام نمیدهند. در حالی که افراد مبتلا به وسواس فکری، برای کاهش اضطراب ناشی از افکارشان، به انجام رفتارهای تکراری مانند شستن دستها، چک کردن قفلها یا دعا کردن روی میآورند.
ارتباط با اختلالات روانی دیگر :
نشخوار فکری بیشتر با افسردگی و اضطراب ارتباط دارد و میتواند باعث تشدید احساسات منفی و ناامیدی شود. در مقابل، وسواس فکری معمولاً بخشی از اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) است و با اضطراب شدید، ترسهای غیرمنطقی و رفتارهای اجباری همراه است.
درمان و راههای کنترل :
برای کنترل نشخوار فکری، روشهایی مانند نوشتن افکار، مشغول کردن ذهن با فعالیتهای دیگر، مدیتیشن و گفتوگو با دیگران توصیه میشود. اما برای درمان وسواس فکری، به مداخلات تخصصیتری مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP) و در برخی موارد دارو درمانی نیاز است.